
چکیده:
جنگ و منازعات مسلحانه از جمله مهمترین عوامل بروز بحرانهای اقتصادی در مقیاس ملی و سازمانی به شمار میروند. در چنین شرایطی، نقش مدیریت بهعنوان عنصر کلیدی در تضمین پایداری، انعطافپذیری و انطباق با شرایط بحرانی بسیار حائز اهمیت است. این مقاله به بررسی نقشها و راهبردهای حیاتی مدیران در مواجهه با بحرانهای اقتصادی ناشی از جنگ میپردازد.
مقدمه:
جنگ نهتنها یک پدیده ژئوپلیتیکی، بلکه عاملی مؤثر در اختلالات اقتصادی، فروپاشی زنجیرههای تأمین، کاهش منابع انسانی و مالی، و ایجاد نااطمینانی شدید در فضای کسبوکار است. در چنین شرایطی، مدیران سازمانها وظیفهای خطیر بر عهده دارند: هدایت سازمان بهسوی بقا، حفظ انسجام داخلی و فراهم سازی زمینه برای بازسازی پس از بحران
نقشهای کلیدی مدیریت در بحرانهای جنگی و اقتصادی
1. رهبری استراتژیک در شرایط عدم قطعیت: مدیران در زمان جنگ باید توانایی هدایت سازمان در شرایط ابهام، کمبود اطلاعات و ناپایداری شدید را داشته باشند. تفکر استراتژیک، آیندهنگری و توانایی اولویتبندی، از ارکان تصمیمگیری موفق در این دورههاست. 2. تدوین و اجرای برنامههای تداوم کسبوکار (BCP): ایجاد طرحهای اضطراری برای تداوم فعالیتهای حیاتی سازمان، یکی از وظایف اساسی مدیریت در زمان بحران است. این طرحها باید شامل سناریوهای مختلف، ارزیابی ریسک و برنامهریزی منابع جایگزین باشند. 3. مدیریت منابع و سرمایه انسانی: در شرایطی که منابع مالی، انسانی و زیرساختی محدود میشود، مدیران باید با بهرهگیری از تکنیکهای مدیریت بهرهوری، تخصیص منابع را بهینه و از فرسایش نیروهای کلیدی جلوگیری کنند. توجه به سلامت روان کارکنان، افزایش تابآوری سازمانی و حفظ انسجام تیمی از الزامات این امر است. 4. ارتباطات مؤثر و شفاف: در دوران بحران، ارتباطات مؤثر میان مدیران، کارکنان، مشتریان و سایر ذینفعان نقش مهمی در کنترل پیامدهای روانی و کاهش شایعات مخرب دارد. مدیریت باید بهصورت مستمر، شفاف و هدفمند، اطلاعات حیاتی را در اختیار همه طرفها قرار دهد. 5. انعطافپذیری سازمانی و نوآوری: سازمانهایی که توانایی تطبیق سریع با شرایط متغیر، تغییر مدل کسبوکار و استفاده از فناوریهای نوین را دارند، در مواجهه با بحرانهای ناشی از جنگ موفقتر خواهند بود. مدیران باید فضای تصمیمسازی سریع و حمایت از نوآوری را در ساختار سازمانی نهادینه کنند.
نتیجهگیری:
بحرانهای اقتصادی ناشی از جنگ، آزمونی جدی برای توان مدیریتی سازمانهاست. مدیرانی که با رویکردی علمی، منعطف و راهبردی به مدیریت بحران میپردازند، میتوانند سازمان خود را نهتنها از مرحلهی بقا عبور دهند، بلکه زمینهساز رشد و بازسازی در دوران پس از بحران نیز شوند. نقش مدیریت در این شرایط، از یک نقش اجرایی فراتر رفته و به عاملی تعیینکننده در سرنوشت سازمان تبدیل میشود.
نویسنده : ابوالقاسم صفری






